avinchat

avinchat

پیام مدیر آوین چت

 

اول از همه سلام عرض می کنیم به همه ی بازدیدکنندگان وبلاگ و چت روم آوین چت

امیدوارم که حال همه ی شما ها خوب باشه

چند تا نکته هست که می خوام بگم

1_قبل از هر چی اسمتونو در قسمت امکانات وب ثبت کنید.

2_با ثبت اسم امکانات بیشتری در اختیار دارید.

3_با ثبت اسم  و ورد با نام کاربری خود می توانید مطلب و داستان های زیبا و عکس برای گالری وبلاگ بفرستید

و به نسبت مطلب در چت روم امتیاز می گیرید.

4_مطلب ارسالی در صورت تایید خود_ با نام خود ارسال کننده ثبتمی شه.

امضا:

نویسنده: mohammad&taher ׀ تاریخ: جمعه 9 دی 1398برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بنر تبلیغاتی

بنر تبلیغاتی وبلاگ آوین چت 

www.avinchat.loxblog.com

طراحی وبلاگ و بنر و برنامه

www.mhdbest.vcp.ir

بهترين سايت طراحي وبــــلاگ و سايت

نویسنده: mohammad&taher ׀ تاریخ: یک شنبه 20 آذر 1398برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلتنگی... مطلب ارسالی ازداریوش

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام

 بودیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفتهبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comزندگی می بخشه؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comای تنهاترین ستاره زندگی منبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comپشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

نویسنده: ׀ تاریخ: 21 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حتی...

 

 حتی در آسمان تیره و ابری هم می توان ستاره پیدا کرد

 

حتی از دریای خروشان وطوفانی هم می شود ماهی گرفت

 

اگر آب نیست وآفتاب بی رمق است می توان حتی گل ودرخت را در

 

حافظه کاشت و برگ و بارشان را به تماشا گذاشت

 

 

تنها باید به چشمهایمان بیاموزیم که زیباییها را جستجو کنند

 

به گوشهایمان یاد بدهیم که زمزمه های مهربانی را بشنوند

 

به قلبهایمان هشدار دهیم که جز برای محبت وعشق نتپند

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تنهای تنهام

 ببین تنهای تنهایم

 
ببین بیگانه با خویشم
 
ببین در زیر این فریادهای خشم پولادین
 
که چون پتکی به سر میکوبدم نالان از خویشم
 
و دیگر هیچ امیدی به فرداهای این دل نیست
 
که ایا میشود با یاری عشقم
 
به فریادی به پا خیزم؟
 
و با قلبی پر از دردو
 
صدایی که پر از بغض و سکوت و درد دل باشد
 
بگویم دوستت دارم؟
 
بفهمانم که من چون دیگران هم سینه ای و اندر دلی دارم؟
 
ولی ایا به فریادی که از قلبی سیاه و از دلی در استان مرگ برخیزد
 
صدایی پاسخی گوید؟
 
صدای ناله ای خیزدکه من هم دوستت دارم؟
 
نمیدانم
 
نمیدانم....
نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سقوط....

 

یک نفر من را از ارتفاع هزار پایی و شاید هم بیشتر به اینجا پرتاپ کرد

و این آغاز فروپاشی بود

من به بلوغ نخواهم رسید

هر قطعه از من جایی جا مانده است - شاید

کلمات را نمی فهمی وقتی من از فروپاشی می گویم!

وقتی از دوست داشتن دروغ های مهربان می گویم

و از لبخندی که بر لب هایت عفونت کرده بود.

شقیقه هایم تیر می کشد

خودم را پشت پنجره اتاق می گذارم  و چشمانم را تماشا می کنم

چشمانم رودخانه یخ زده ای  است که خواب ماهی می بیند

من به پایان این شب ایمان ندارم

من با تاریکی هم آغوش شده ام، من در تاریکی نطفه بسته ام و من تاریکی زاییده ام

من ضربان قلب این شبم

شقیقه هایم تیر می کشد

تو مرا می فهمی؟

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طعنه برخواري من اي گل بي خارمزن من به پاي تو نشستم که چنین خوارشدم

 

  از آن روزی که بخشیدم به چشمانت دل خود را

                  به چشم خویش می بینم همه شب قاتل خود را

 تو همچون کودکان سرگرم بازی کردنی بانو

                         که جفت هم بچینی قطعه های پازل خود را

 من اینسو خواب از چشمم پریده تا خروس صبح

                           که شاید حل کنم با تو تمام مشکل خود را

بدون شک وشبهه مال من هرگز نخواهی شد

                             مروری میکنم هر شب خیال باطل خود را

 شب و دریایی از امواج اندوه و پریشانی

                          یقین گم می کنم دیگر نشان ساحل خود را

 بگو ای بید مجنونی که درهم ریخته موهات

                                   چگونه در کنار تو بسازم منزل خود را

 تمام سهم من از زندگی شعر است و موسیقی

                             نشد از سر بریزم تا به پایت حاصل خود را

 شبیه آرزوها و خیالا ت منی شاید

                            که از روز ازل دادم به چشمانت دل خود را

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من وتو

 

 

 داســـتـاטּ مـَـטּ و تــو از آنــجـا شـــروع شـد

کــﮧ پـشـت شـیشــﮧ ے بـے جـاטּ مـانیـتـور بـــﮧ هــم جــاטּ دادیــم ... !

با دکــمـــﮧ ـهــای سـَـرد کـیـبـرد ، دســت هـاے هــم را گـرفـتیـم و گــرمایـش را حـِـس کــردیـم ...!

بـا صــورتـک ـهـا ، هــمـدیگـر را بـوســیـدیـم و طــمـع لــَـب ـهــایـمـاטּ را چـشـیـدیم ...!

آهــنـگـے را هــم زمــاטּ با هــم گــوش کــردیـم و اشــک ریـخـتیـم ...!

شـــب بــخـیر ـهـایـماטּ پشــت خـط ـهـای مـوبایلـماטּ جـا نمـے مـانـد ...!

امــروز داســـتاטּ بــرگشــت ...

آغـــوش ـهـایــمـاטּ واقــعـی ،

 بوســــﮧ ـهـایماטּ حــقـیقـی ،

 امــا 

با ایـטּ تــفـاوت کـــﮧ دیـگر مـــטּ و تـــو نـبـودیم ، هــر کـداممان یــک "او" داشــتیـم ...!

پشــت شـیشــﮧ ی ســرد مانیتـورم ، دلــم لــک زده براے یــک صــورتـک بــوســﮧ ....!

لــک زده بــراے یــک آهنـگ هــمـزماטּ ...

لــک زده براے یــک شــب بـخـیر ...

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روان شناسی مطلب ارسالی ازsobhan

در بیابان خشک و بی پایانی در حال راه رفتن هستید خسته،گرسنه،تشنه،پس

 

از 5 ساعت پیاده روی......ناگهان ساختمان مجلل و با شکوهی در جلوی شما ظاهر می‌شود.

1.ساختمانی که جلوی شما ظاهر شده است چیست؟



ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: 7 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

امیدوارم این شکلی نباشین دخملامطلب ارسالی از♥علی آقا♥

 

 

جدی چرا بعضی از دخترا این شکلین؟میشه بگین؟

نویسنده: ׀ تاریخ: 7 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مطلب ارسالی ازیاسا

بـــــعضی آدم ها عیــــن بارون مـــی مونند اولـــــش میان بهـــــت طــــراوت میــــــــدن ولی آخـــــرش زندگی تو با گل وشل یکـی میکنند مــــراقب آدمـــــای بــــارون صــــفت باشـــــــید.... تو نباید خاکی باشی که آخـــــــرش گل بشـــی .......

نویسنده: ׀ تاریخ: 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مطلب ارسالی از زی زی جون

 محفلی بود ز یاران و همه.......گرم صحبت شده هرکس ز دری

ان ز زیبایی یاری میگفت........این ز بی مهری یار دگری

همه جا ولوله و غوغا بود.......تا که یاری ازما

از دل جمع به ناگه این گفت.............

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

به تو

 

 تقديم به تو که : يادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانيت در تمام وجودم است عزيزم محبت را در پاکي نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معني کردم وبدان که زيباترين لحظه هايم در کنار تو بودن است

 

عکس عاشقانه

نویسنده: ׀ تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تو

 

 شبي به دست من از شوق سيب دادي تو

نگو كه چشم و دلم را فريب دادي تو

تو آشناي دل خسته ام نبودي  حيف

و درد را به دل اين غريب دادي تو.

 

 

عکس عاشقانه

نویسنده: ׀ تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

همیشه درقلب منی

 نامه عاشقانه

نویسنده: ׀ تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آدمی دوقلب دارد....

 

آدمی دو قلب دارد !


قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر.

قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد

همان که گاهی می شکند

گاهی می گیرد و گاهی می سوزد

گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه

و گاهی هم از دست می رود...


با این دل است که عاشق می شویم

با این دل است که دعا می کنیم

با همین دل است که نفرین می کنیم

و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم...



اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم.

این قلب اما در سینه جا نمی شود

و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد

این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد

سیاه و سنگ هم نمی شود

از دست هم نمی رود



زلال است و جاری

مثل رود و نسیم

و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند

بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد


این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند

وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد

وقتی تو می رنجی او می بخشد...


این قلب کار خودش را می کند

نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت

نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی



و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند

به خاطر قلب دیگرشان


نویسنده: ׀ تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خنده....

 به این میگن مردسالاری:

....هم نشدیم.....
 
آلوچه هم نشدیم دخترا واسمون ضعف کنن

بابامون جانبازم نشد حداقل از سربازی معاف شیم 

تهدیگه طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند 

شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه 

سربازه اومده مقابل دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه ، خودش چشمک میزنه به ملت ، سرباز هم نشدیم 


دختره تو مترو چنااااااااااااان با ناز داشت بستنی میخورد که بستنیه از خوشحالی داشت آب میشد ، بستنی هم نشیدم لااقل یه دختر بخورتمون 

مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم 

جدیدترین خبر که: نیکبخت واحدی رو تو پارتی باز گرفتن ، نیکبخت واحدی هم نشدیم که لاقل هفته ای 8 روز بریم پارتی 
از مربی بدنسازی پرسیدم: با کدوم دستگاه بیشتر کار کنم تا دخترها عاشق هیکلم بشن ؟ مربی گفت: از دستگاه خودپرداز بیرون سالن ، دستگاه خود پرداز هم نشدیم 

راننده تاکسی به دختره میگه قابل نداره عزیز برو این ماه مهمون من باش ، صد ساعت وامیسه تعارف میکنه ، نوبت ما که میرسه با اخم میگه بپا در و محکم نزنی ، صد تومن هم اضافه میگیره میگه بنزین گرون شده ، دخترم نشدیم مجانی بریم اینور اونور 

رفتم از دختره جزوه بگیرم کپی کنم تا دم در انتشارات چنان جزوه رو محکم تو بغلش گرفته بود و با ناز راه میرفت که به جزوه و کلاسور حسودیم شد ، کلاسورم نشدیم یکی دو دستی بچسبه ولمو نکنه 

به سلامتی “کافری” که همه را به کیش خود پندارد ، نه “مومنی” که خود را از همه برتر می بیند ، کافر هم نشدیم 

کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن 

کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم 

ای خدااااااا! بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت 
 

زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه 
تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه 

نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه 

نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه 


ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه 

مهر جانماز هم نشدیم بوسمون کنن 

پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن 

چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم  

عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم 

شاگرد مدرسه موش ها هم نشدیم کلاس هامون مختلط باشه 
مجری بفرمایید شام هم نشدیم به هر کی دلمون خواست تیکه بندازیم 

ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه 

گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم 

معادله هم نشدیم ، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن 


ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه ، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم 

مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم 

علف هم نشدیم حداقل به دهن بزی شیرین بیایم 

عروسک هم نشدیم یکی بغلمون کنه 

شارژر هم نشدیم بقیه رو شارژ کنیم 

مهتابی هم نشدیم به ملت چشمک بزنیم 
شامپو هم نشدیم ملت تو کفمون بمونن 

دخترم نشدیم هر کی ازمون خودکار میگیره فکر کنیم ازمون خواستگاری کرده 

دخترم نشدیم هر روز جلوی آینه توهم لاغری بزنیم 

ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون 

مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم 

توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر بخاطرمون خودکشی کنن 

بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون 4تا درخت و 2تا دونه پرنده بکشه قیمتی بشیم واسه خریدنمون سر و دست بشکونن 

مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن 

گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده 

پسر هم نشدیم ، دختر بودن واسمون آرزو شه 

پلیس هم نشدیم بشینیم پشت ماشین تو بلندگو داد بزنیم خانوم بفرما بغل 

دختر هم نشدیم بریم فایل های ویندوزو پاک کنیم که سیستم شلوغ نشه 


شهره هم نشیدیم تو صده ی دوم زندگیمون مث دختر 30 ساله باشیم 

کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم 

جودی ابوت هم نشدیم بابا لنگ دراز خرجیمون رو بده 

مهران رجبی هم نشمدیم همه بخاطر دماغمون بشناسنمون 
مرد سه زنه هم نشدیم بیارنمون تلویزیون معروف شیم 

دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن 

آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کنن 

گربه - سگ هم نشدیم یکی همیشه بهمون وصل باشه 

حوا هم نشدیم شوهرمون آدم باشه 

بچه مردم هم نشدیم ، ملت ما رو الگوی بچه هاشون قرار بدن 

قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم 

لاک پشتم نشدیم گشت ارشاد نتونه به لاکمون گیر بده 

خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه 

موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی 

کشیش هم نشدیم ، مردم بیان پیشمون اعتراف کنن ، حس کنجکاوی مون فروکش کنه 

گربه هم نشدیم یکی نازمون کنه ما هم خر کیف شیم 


بستنی هم نشدیم ، لیسمون بزنن 

خوشتیپ هم نشدیم میریم خیابون ، گشت ارشاد بگیرتمون کلاس بذاریم 

 

 

نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طنز

 

 

توجه

 


اگه یه روز وقتی که تو خیابون راه می رید یه دختر جلو امد و گفت که از شما خوشش میاد باید اول

دورو برتونو خوب نگاه کنید و بعد بدون هیچ حرفی با اخرین سرعت و بدون نگاه کردن به عقب از اونجا

فرار کنید!!میگید:چرا؟الان بهتون می گم:


1.بابا اون همون حسن(دوست جون جونی تونه)که چادر سرش کرده.

2.دوربین مخفیه.

3.دختره حالش خوب نیست و ممکنه گرد نخود با دز بالا مصرف کرده باشه

4.ممکنه طرف از دیونه خونه در رفته باشه!

5.بخواد شما رو امتحان کنه(یعنی فرستاده تام الختیار دوست دخترتون باشه.مثلآ یه چیزی تو مایه 

های میتی کومان).

6 بخواد شما رو اسگل کنه تا با دوستاش که همگی پشت دیوار قایم شدن بهت بخندند

7.بخواد مثل اوار رو سرتون خراب شه...اه شما هیچی نمفهمید... یعنی زنتون شه(این خطرناک ترین حالت موجود است... آمار نشون داده از هر 100 نفر 1 نفر جان سالم به در برده!)

8.ممکنه ادم فضایی باشه که رفته تو جلد یه دختر و بخواد شما رو با خودش ببره فضا روتون آزمایش بکنه(آخر تخیل بود نه؟)

9.به قول امام خمینی(ره)ممکنه دست امریکا تو کار باشه.

10.%0.0001 هم احتمال داره طرف راست بگه که کلآ به ریسکش نمی ارزه!

خلاصه از من گفتن 2 تا پا دارید 4 تا دیگه قرض کنید فرار کنید وگرنه عواقب بعدیش پای

خودتونه...همین طوری میشه که در شهر آدمو نشون میده و همه میگن از دست دوست ناباب

 

زیباترین زن موتور سوارایرانی 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طنز...

 

✂. . . . . . ✂. . . . . ✂. . . . . ✂. . .

و خداوند زمین و آسمان را آفرید… 
و ساخت بقیه ی چیزا رو به چین واگذار کرد…!!!

 


✂. . . . . . ✂. . . . . ✂. . . . . ✂. . .

سلامتی پوشک، که هیچ‌وقت تو بچگی پشتمونو خالی نکرد!

 


✂. . . . . . ✂. . . . . ✂. . . . . ✂. . .

ما که ۸/۸/۸۸ ازدواج نکردیم، ۱۱/۱۱/۱۱ هم باز ازدواج نکردیم،
صبر کنیم تا ۹/۹/۹۹ شاید فرجی شد
(درد دل دو دختر دم بخت )


✂. . . . . . ✂. . . . . ✂. . . . . ✂. . .

هیچکس حق نداره از طرفش بپرسه “تو برا من چی‌ کار کردی؟”
تو ٧ میلیارد انسان تورو پیدا کرده، دیگه چیکار کنه !؟


 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حرفای عاشقانه بین دخملا وپسملا

 

 من نمیدونم چرا هروقت دلم میگیره مطلب طنز از درودیواربرام میریزه که تو پست بذارم وقتی شنگولم مطالب احساسی!کارا دنیا رو ببین!!

 

پسر: عزیــــــــــــزم!
دختر: جووونـــــم!
پسر: گــــــــــلِ من!
دختر: جانــــم؟
پسر: عشــــــقم!
دختر: جان؟
پسر: زندگـــی من!
دختر: بله؟
پسر: نفسِ من!
دختر: زهـــرمار! کثافت خـــــر! بازم اسمم یادت رفته؟!!
پسر: 

  

هيچگاه نه كسي رو ببخش 
نه فراموش كن
سر فرصت بزن دهنشو سرويس كن
( دكتر شريعتي با اعصاب خراب)

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فقط یک چیز میخواستم

 

 

 از این شب های بی پایان،

چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟
ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...

 
نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ای نازنینم خسته ام

 

ای نازنینم. . .

دیگرسکوت خواهم کردسکوتی ازته دلم...

از این تکرار واژه هاخسته شدم...

از تکرار لحظه ها نیز ...

خسته ام...

از هیاهوی آدمها...

از حس بودن...

خسته ام از نگاههای تکراری...

خسته ام...

از آشفتگی این روح سرگردان...

دنیا...

لحظه ای بایست....

بگذار نفسی تازه کنم...

خسته ام...

از خودم بیشتر از همه چیز خستـــه ام...

نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گااااااااااااهی

 

 

 

گـــــــــاهی دلم میـــــخواهـــــــد

 

وقتــــــی بغـــض میکنمـــــــ،

 

 

خدا از آسمون به زمیــــن بیــــــاد

 

 

اشکامو پاک کنـــــه

 

 

دستمــــو بگیــــره

 

 

بگه:اینجـــا آدما اذیتت میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــا بریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

 

 


 

 

 

نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هیچکس ویرانیم راحس نکرد

 

 

هیچکس ویرانیم را حس نکرد

       وسعت تنهاییم را حس نکرد

       در میان خنده های تلخ من

       گریه ی پنهانیم را حس نکرد

       در هجوم لحظه های بی کسی

       درد بی کس ماندنم را حس نکرد

       آن که با آغاز من مانوس بود

       لحظه ی پایانیم را حس نکرد

 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

میروم ازشهرتو

 

تومراانقدرازردی

که خودم کوچ کنم ازشهرتغریب است 

بروم ازدل همچون سنگت 

توخیالت راحت

میروم ازقلبت

میشوم دورترین خاطره درشبهایت

توبه من میخندی

وبه خودمیگویی:بازمیگرددومیسوزدازاین عشق ولی

برنمیگردم نه!

توبمان درشهرت

دلت ارزانی هرکس که دلش مثل دلت

سنگ وبی روح شدست

سخت وبیمارشدست

توبمان درشهرت....

نویسنده: ׀ تاریخ: یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سکوت.....

 

 

 خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار

 

حالا چه مانده از من ؟... یک مشت شعر بیمار

 

انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن

 

اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار

 

با تار و پود این شب باید غزل ببافم

 

وقتی که شکل خورشید ، نقشی ست روی دیوار

 

دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست

 

بار ترانه ها را از دوش عشق بردار

 

بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم

 

دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار

 

وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد

 

پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار

 

شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود

 

کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار

 

از پوچ پوچ رویا ، تا پیچ پیچ کابوس

 

از شوق زنده بودن... تا خنده ای سرِ دار

نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سکوت این روزهای من

 

این روزها

دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود . . .!

سکوتی میکنم به بلندی فریاد...

فریادی که فقط و فقط خدا آگاه باشد

از راز دلم؛

از این روزهای تنهایی و دوری و...!!

تا پیش از این بر نادان میکردم سکوتم را

 و اکنون بر دل و دیده و اهل دنیا!! 

حسرت،که در این هجوم تاریکی

صدای سکوت دل هم به جایی نمیرسد...!

 

خیلی تنهام

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یه نگاه ....

یه نگاه یه نگاه یه قدم یه قدم دنبال تو اومدم

 یه نگاه یه نگاه یه قدم یه قدم دنبال تو اومدم

دیدم شدی همه چیزم و واسه تو میگذرم از خودم
به خودم اومدم دیدم با همه ی وجودم عاشق شدم
رفتی، دلم شکسته قلبم پره درده
 گلوم و بغض و گریه خسته کرده
آتیشم می زنه شبام که سرده

 

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

منم ان زن تنها
شعر زیبای از تو و فاصله با تو

منم با باری سنگین بر دوش که کمرم را شکسته

 

منم با غمی سنگین در دل که وجودم را متلاشی کرده

 منم با بغضی بزرگ در گلو که نفسم را بند اورده

منم ان یک زن تنها که زمستان غم انگیز زندگی اش هرگز رنگ بهار به خود نمی گیرد

منم ان یک زن تنها که دریایی در دیده دارم

منم ان یک زن تنها در کوچه پس کوچه های این شهر وحشی

من همان زنم که اینک  دیگران چون کالایی بنجول به او می نگرند

منم ان یک زن تنها که اشکش از بی وفایی یار رنگ خون به خود گرفته

من همانم که ز بس گریه کرده سرمه ی چشمش ریخته

منم ان یک زن تنها که سنگینی اه لب هایش کمر دنیا را خم کرده

منم ان یک زن تنها  که گویی خنده با لب هایش قهر کرده

منم ان یک زن تنها که ضجه هایش اشک سنگ را در می اورد

اری من هویتی دارم به اسم زن...

زنی که اوازه ی تنهایی اش در بوق و کرنا هم پیچیده

اگر زنی تنها باشد منم ان یک زن تنها

 

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

این عشق یا جنون؟

 

آپلود سنتر پرشین کلبه


 من سزاوار این همه دوری از تو نیستم !

 

   اومدم باشم بمونم , برو ! نیستم ..

    من سزاوار این هجوم زجر و شک نیستم

  یه کم بیشتر به من فکر کن , بزک نیستم !

سخته دور از تو برام تنها منو درک کن ..

  بی سرانجامم سرانجام منو درک کن ..

چشماتو واکن بذار روز شه شب تارم

 

  چه کردم که به دلتنگی سزاوارم ؟

 

  جدام کن از غم دوری از این اندوه بی پایان

 

  تو از تبار بی رحمی , من از نسل امیدواران

 

 این عشقه یا جنون ؟ شاید نداره واژه یا

به حسیه که درد در من زیاده ! اما بی تاثیردرمن

 

  و دل زخمی دردیم , به ظاهر دردی بی درمان !

جهان یاد می کنه از ما سزاواران .. سزاواران !

 

 

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 18 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید


لینک دوستان

موزیک پلیر اوین چت

ارتباط انلاین

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , avinchat.mohammadbest , All Rights Reserved
Powered By chatroomavin | Template By: mohammadbest.COM